تکهچسبانی، چسبانهکاری یا کلاژ (Collage Art) روشی در تولید آثار تجسمی است که در آن مصالح و مواد مختلف (چون کاغذهای رنگی، مقوا، پارچه، ریسمان، بریده روزنامه، عکس و جز اینها) را بر سطح بوم، تخته یا مقوا با ترکیب توامان و مناسب میچسبانند؛ و گاه با نقاشی و طراحی به تکمیل آن میپردازند.
تکهچسبانی در اوایل سده بیستم به تکنیک محبوب هنرمندان نوگرا تبدیل شد. نقاشان کوبیست، دادائیست و سورئالیست این اسلوب را بکار میگرفتند. پابلو پیکاسو، نقاش کوبیست، اولین فردی بود که این روش را برای نقاشی (طبیعت بیجان با صندلی، 1912) بکار برد. هانری ماتیس، کازیمیر مالهویچ، دیوید هاکنی و بسیاری دیگر نیز آثاری را با این اسلوب خلق کردهاند.
اگرچه هنرکلاژ مدرن در فرانسه شکل گرفته است اما تاثیرات هنرمندان سایر نقاط جهان در شکل گیری آن تا بدین جا را نباید نادیده انگاشت.
هنر کلاژ عبارتست از به هم چسباندن و مرتبط ساختن تکههای اشیائی نظیر کاعذ، تکههای روزنامه، عکس و …. بر روی یک سطح. هنر کلاژ در ابتدا در دوران هنر کوبیسم به عنوان یک فرم هنری به وجود آمد که معاصر بود با هنرمندانی نظیر پابلو پیکاسو و جرج براک. هنر کلاژ یکی از عوامل اصلی ایجاد نوآوری در هنر معاصر است. چنانچه هنرمندان رشتههای فیلم و ویدئو، مونتاژ عکس و … نیز ممکن است در توسعه هنر چندرسانهای از المانهای هنر کلاژ بهره گرفته و آثاری بدیع خلق نمایند.
بدو ایجاد
یکی از اولین نمونههای هنر کلاژ، اثری از پابلو پیکاسو شامل یک پارچه روغنی بر روی یک سطح با نام “همچنان زندگی با صندلی چوبی” در سال 1912 است که البته این اثر جزء هنر مونتاژسازی هم به شمار میرود. جرج براک (Georges Braque) یکی دیگر از هنرمندان هنر کلاژ به شمار میرود که اثری با عنوان “ظرف میوه و شیشه” (Fruit Dish and Glass) را در سال 1912 خلق نمود که در آن از یک کاغذ دیواری با تکههای چوب تقلید شده بود.
نمونه کارهای براک به نام “تکه کاغذهای چسبیده به هم (papier collé) نیز نام گذاری شده است که یک سبک خاص از هنر کلاژ است. علت اصلی استفاده و ایجاد هنر کلاژ به وسیله هنرمندانی نظیر پیکاسو و براک، آشنایی آنها با تحول هنری “کوبیسم” بود که میتوانست به عنوان حرکت از دنیای دوبعدی به دنیای سه بعدی تعبیر شود.
هنر کلاژ تحت تاثیر دورهها و تحولات هنری گوناگون تغییر یافته و به اوج خود رسیده است. در زیر به تاریخچه پیدایش و تحول هنر کلاژ اشاره شده است.
کلاژ در دوران هنر دادائیسم (دادا)
هنر کلاژ در دوران دادائیسم به تحولات و تکمل رسید. در این دوران هنرمندانی نظیر هانا هوش (Hannah Höch) آلمانی (1889-1978) آثار کلاژ بسیار بزرگی خلق نمود. در اثر “بریده شده به وسیله چاقوی آشپزخانه” (Cut with a Kitchen Knife) در سال 1920، او تکههای عکس از روزنامهها و تبلیغات را به هم چسباند.
یکی دیگر از هنرمندان سبک دادائیسم که بر هنر کلاژ تاثیر بسیار گذاشته است، کرت کرت شویترز آلمانی (Kurt Schwitters) (1887 – 1948) است. او از دنباله روهای سبک دادائیسم بود و باور داشته که یک هنرمند میتواند از اشیاء به ظاهر بی اهمیت یک اثر ایجاد نماید و این اثر درصورتی که به یک فرم بدیع و خلاق هنرمندانه تبدیل گدد میتواند اثر هنری نام گیرد. شویترز عنوان آثار هنری کلاژ و مونتاژسازی خود را “مرزبیلدر” (Merzbilder) نام نهاد.
این کلمه از کلمه آلمانی (Kommerz) به معنای تجارت گرفته شده است و علت این نام گذاری آن است که او در اولین اثر کلاژ خود تکه از یک روزنام که روی آن کلمه آلمانی “تجارت” نوشته شده بود را استفاده کرد و از آنجا که تنها چهار حرف آخر این کلمه یعنی (M, E, R, Z) آورده شده بود او از این چهار حرف برای نام گذاری آثار هنری خود استفاده کرد. او همچنین ماکتی از خانه پدری خود در هانور به سبک کلاژ در اوایل دهه 1920 ایجاد کرد و آن را ” مرز زیبا” یا (Merzbau) نامگذاری کرد.
گاهی اوقات عوامل تاریخی موجبات به وجود آمدن اثر کلاژ را فراهم آورده اند. فردیناند لژه (1881 – 1955) در طول جنگ جهانی اول به علت نبود کاغذ برای نقاشی از وسایلی نظیر جعبه برای ایجاد اثر هنری استفاده کرد. هنری متیسه (1869 – 1955) نیز آثار کلاژ را از تکههای کاغذ رنگی، جلد کتاب، و تکههای پارچه میساخت و حتی برای کشیشان در کلیسا به همین روش کت درست میکرد.
کلاژ و تحول هنری فوتوریسم
فوتوریستها نیز از هنر کلاژ الهام گرفته و در آثار خود که برگرفته از ایدههای نوآوریها و فاکتورهای مرتبط با آینده نظیر تکنولوژی، سرعت و یا خشونت بود هنر کلاژ را به وجود آوردند. این تحول و سبک هنری در قرن بیستم در ایتالیا شکل گرفت. آمبرتو بوچیونه (1882 – 1916) (Umberto Boccione)، برجستهترین مجسمهساز آن دوران که مجسمههایی از بیش از 20 ماده نظیر بنرز، فلز، شیشه، چوب، چرم، پارچه، نور، و … ساخته بود، کلاژی با نام “در زیر پرگولا در ناپل” (Under the Pergula in Naples) که شامل یک تکه کاغذ حاوی یک شعر و یک تصویر منظره بود را خلق نمود.
گینو سرورینی (1883 – 1969) (Gino Severini) که پیرو سبک فوتوریسم بوده و در شهرهای رم و پاریس زندگی کرده بود کلاژی با نام “خشوع در برابر پدرم” (1913) که بینگر ایده فوتوریسم بود را به وجود آورد. کارلو کاررا (1881 – 1966) (Carlo Carra) نقاشی زیبایی با عنوان “همچنان زندگی با لوله خمیده” را خلق نمود که در آن یک بطری خمیده و در داخل آن یک تبلیغ یک نمایش موسیقی بود.
کلاژ و تحول هنری سازه (Constructivism)
سبک هنری سازه که در زمان از هم فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی شکل گرفت و این تحول در روسیه در کل تاریخ هنر انقلاب بزرگی برپا نمود. قبل از شروع این تحول، هننر روسیه هنوز غرق در دوران رمانتیک و آثار هنری برگرفته از اشرافیت در دربار روسیه بود. در هنگام شروه هنر سازه که در سومین دهه از قرن بیستم شکل گرفت، هنرمندان از مواد و ابزارهای صنعتی مانند شسشه، سنگ، پلاستیک، فلز وغیره برای به تصویر کشیدن هنر خود استفاده نمودند.
این سبک هنری بدون جهت گیری خاصی بوده و تاکید بر وجدان عمومی داشت. این تحول هنری منجر به پیدایش کلاژ در طراحی صحنه، هنر مجسمهسازی، هنر معماری و هنر نقاشی گردید. تاثیر هنرمندان سازه نیز بر روی معماری اروپا و مریکا شایان ذکر است. تاتلین (Tatlin) از شاگردان پابلو پیکاسو از طریق آثار سه بعدی سازهای با هنر کلاژ ارتباط برقرار نمود.
“زندگی همچنان با مونالیزا” اثری از کازمیر مالویچ (Kasimir Malevich) است که به بازخلق اثر معروف دارینچی پرداخته که در آن صورت مونالیزا از طریق خطوطی و با المانهای کوبیسم از فرم طبیعی خود خارج شده است. “فنجان چایی دیگر” اثری از روچنکو در سال 1923 نمایشگر صحنهای از یک خدمتکار، مهمان و کارد و چنگال در فرم کلاژ است.
کلاژ و هنر سورئالیسم
هنر سورئالیسم همان طور که از نامش پیداست سبکی هنری است که در آن هنرمند عناصر غیر طبیعی و فانتزی را در دنیای واقعی دخیل میکند. زیگموند فروید و کارل جونگ (Sigmund Freud – Carl Jung) دو روانشناس، این تحول و سبک هنری را پایه گذاری نمودند. هم چنین آندره برتون (Andre Breton) نویسنده فرانسوی با نوشتن مانیفستی در زمینه هنر سورئالیسم و برگزاری نمایشگاهی در سال 1925 به همین مناسبت نقش مهمی در پرورندان و اشاعه این هنر ایفا نمود.
اکثر هنرمندان قرن بیستم نظیر جرجیو دو چیریکو (1888 – 1978) (Giorgio de Chirico) نقاش و طراح ایتالیای این سبک هنری را تجربه نمودند. جرجیو در بیان هنر سورئالیسم چنین گفته است: ” برای جاودان ماندن یک اثر، باید اثر از همه عناصر انسانی تخلیه و تهی گردد. منطق و حس تنها عناصر قابل درگیر شدن هستند. اما هنگامی که این موانع شکسته شوند اثر به سمت دوران کودکی، فنتزی و رویا سوق پیدا میکند”
سالوادور دالی (Salvador Dali)، رنه ماگریت (Rene Magritte) و مارک شاگال (Marc Chagall) از برجستهترین و تاثیرگذارترین هنرمندان سورئال محسوب میشوند و کار در این سبک آنها را به سمت سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی نیز سوق داده است. برخی از نمونه آثار سورئال اکسپرسیون شامل اثر دالی “سخن خام و ناپخته” شامل یک قسمت نازک از شن و ذرات ریز است. مارک شاگال نیز اثر کلاژ خود را به صورت اشکال هندسی مثلثی و نوارهای باریک با وسایلی نظیر کاغذ و پاکت در سال 1921 ایجاد نمود.
منابع: گالری لیلیت – بیتوته – ویکی پدیا