فلزات و سنگهای قیمتی از دیرباز در دستهای ماهر بشر به شکلهای تزیینی و هنری درآمده است تا چون زیور شخصی، یا از جهت حیثیت اجتماعی، و نهایتاً در راه نیات آیینی به کار برده شود. از دیرزمانی چون 5000 سال ق م در مصر، و حدود 2500 سال ق م در میانرودان ( بین النهرین ) جواهرات و آرایههای دل انگیز ساخته میشد، که نمونههایی از آن ـ مشکوف در کاوشهای شهر باستانی اور، در جنوب بابل و وابسته به تمدن سومر، به توسط سرلناردوولی ـ از نظر میگذرد.
ساکنان ایران زمانی دیرتر به ثروت و فرصت کافی دست یافتند تا روی فلزات کار کنند و از آنها زیـورهایی بـسازند، که دلیل عمده اش سختی اوضاع معیشت شان بود در مقایسه با میانرودان و کنارههای درهٔ نیل که آب فراوان و کشاورزی آسان داشتند .
ساکنان ایران زمانی دیرتر به ثروت و فرصت کافی دست یافتند تا روی فلزات کار کنند و از آنها زیـورهایی بـسازند، که دلیل عمده اش سختی اوضاع معیشت شان بود در مقایسه با میانرودان و کنارههای درهٔ نیل که آب فراوان و کشاورزی آسان داشتند .
با این همه زیورهای مسی و رشتههایی از مهره و دانه به رنگها و ترکیبات گوناگون از میانه دوره مفرغ، یا حدود 3000 تا 1300 ق م به دست آمده است. تپه حصار دامغان که واقع بر جادهٔ معادن سنگ لاجوردبدخشان قرار داشت از حدود سال 2000 ق م آنقدر توانگر شد که مرکز نخستینی برای زرگری و نقره کاری واقع گردید، گرچه زیورها و اشیاء گرانبهایی که در آن جا ساخته میشد از ظرافت و تمامکاری بسی به دور بود .
انقراض امپراتوری سومری با سقوط و انهدام شهر مرکزی اور در 2006 ق م عواقب مهمی را موجب شد که یکی نابودی اشیاء همراه بردنی به عنوان غنایم جنگی بود، و دیگری پراکنده شدن یا بی خان و مانی پیشه وران، یعنی همام رویدادهایی که به دفعات بسیار، زیانبخش فرهنگهای اقوام گردیده است.
باید در نظر داشت که بر طبق مدارک معتبر، هم از لحاظ منطقهای و هم از جهت نظم تاریخی، بر اثر حفاریهای خطاکارانه و به دور از نظارت علمی، در تعیین جایگاهها، دورهها، تقدم و تأخر سنهها، شرایط اقتصادی و اوضاع اجتماعی، و خصوصاً ارتباطات و داد و ستدها، آشفتگی بسیار به میان آمده، و اصالت تولیدگاهها و قدمت، اعتبار و سندیت عتیقهها و زیرخاکیها در بازار ارزشها سخت مشکوک و متزلزل گردیده است، و بیش از همه در مورد جواهرات و فلزات گرانبها و اشیاء کوچک همراه بردنی. به هر صورت مسلم است که این گونه اقلام همه جا و همه وقت در گردش دست به دست بوده است .
در نیمهٔ اول هزارهٔ دوم ق م جواهرات تولید شده در شوش مشتمل بود بر دستبندها و گردنبندهای آراسته به مهرههای گرمکی شکل و دانههای وسطی ( فاصله انداز ) از طلای تو خالی، که زنان و مردان متساویاً زیب پیکر خود میساختند. در نتیجهٔ کاوشهای علمی به عمل آمده در تورنگ تپه، حسنلو، دینخاتپه، گوک تپه، دیلمان، و نیز به دست آمدن اشیائی از املش، جواهراتی قابل سنه گذاری شناسایی شده اند که مسیر تحول و طیف طرحها و همچنین اسلوبهای معمول در ایران شمالی را آشکار میسازند، مشتمل بر :
آویزهای گوژکاری شده گرد یا ستارهای، گوشوارههای ملیله کاری به ریخت هلال ماه یا به شکل حلقوی مارپیچ، انگشتری و گردنبندها با دانههای عقیق جگری و مهرههای مجوف و شیاردار ( خیاره دار ) طلا، همچنانکه نیمتاج و پولک و دگمهٔ تزئینی .
گوشوارهای جالب توجه که به اهتمام پروفسور دایسون در حسنلو مکشوف گردیده است شبیه به خوشهای از گویچههای کوچک طلا، مانند دانههای انگور، ساخته شده، و از جهت بافت جودانهای ( دان دان ) سطحش شباهتهایی با نمونههای نقش برجستههای سنگی آشوریان دارد. چنانکه پیداست عرصهٔ الهامگیری جواهرساز ایرانی نسبت به ازدیاد مشتریانش گستردهتر میگردیده تا پاسخگوی تقاضا بماند .
نخستین نمونههای دستبند طلای ایرانی تشکیل یافته از دو حلقهٔ مجوف طلا پیچیده به دور یکدیگرو با دو انتهایش به شکل کلهٔ شیر در یکی از گورهای مارلیک پیدا شده است. این نمونهای آغازین از پیدایی دستبندهای طلایی است که با همین ویژگی کلهٔ جانورانی بیرون رسته از دو انتهای حلقهٔ تو خالی، و با نازک کاریهای الحاقی، در دورهٔ هخامنشی به انواع مختلف ساخته میشد .
منابع: گالری لیلیت – بیتوته – ویکی پدیا