کارت بافی یا پَپَنبافی هنری است که از زمانهای بسیار قدیم در میان اکثر ملتهای که پیشینه فرهنگی غنی داشته اند، رواج داشته است.
کارتبافی درمصر:
شواهدی از نخستین کارتبافیها در آفریقای شمالی، مصر، اروپای قرون وسطی، آسیا، ایسلند یافت شده است. گرچه کارتبافتههای قدیمی در مصر و اسکاندیناوی کشف شده است، اما تقریبا غیر ممکن است که بگوییم این تکنیک کجا و به وسیله چه کسی اختراع شده است. قدیمیترین کارتبافتههای موجود متعلق به مصرهستند، ( دومین سلسله فراعنه) که با کتان و دیگر الیاف گیاهی، مانند رامی بافته شده است.
باستانشناسان اختراع کارتبافی را به مصریان در هزاره چهارم ق.م نسبت دادهاند. نظریات آنها براساس نقوش روی مجسمهها و نقاشیهای مصری ارایه شده است؛ نقوشی که امروزه غالبا در کارتبافی جلوهگر میشود. عامل دیگر: کمربند رامسس سوم است؛ بافتهای عجیب و زیبا که متعلق به حدود 1200 ق.م است. البته آنها هرگز این بافتهها را به چشم ندیدند و از روی تصاویر و عکسها به تفسیر و تحلیل آن پرداختند.
کارتبافی در آسیا و خاورمیانه:
کارتبافی در ابتدای پیدایش، در آسیا و خاورمیانه، بهعنوان پیشهای همگانی متداول بوده. ظاهرا این تکنیک از چین و هند به برمه و دیگر مناطق جنوب شرقی آسیا رخنه کرده است.
کارتبافتههای ژاپنی، به دلیل طرحهای سادهای که اغلب بر روی ابریشم براق اجرا میشوند قابل ملاحظهاند. جالبترین کارتبافتههای چینی، نوارهای زبر، خشن و سنگینی هستند که بهعنوان تنگ اسب به کار میروند و طرحهای زیگزاگ مانند دارند و با کارتهای شش سوراخه با نخهای ابریشمی، مسی و نقرهای بافته شدهاند. در برمه، کارتبافی کاملا در اختیار مذهب قرار داشته و کمربندهای راهبان و نوارهای مخصوص با کتیبههای مذهبی قرنها در این کشور تولید شده است.
کارتبافی در ایران:
پیشینه کارتبافی در ایران، به اواخر هزاره سوم یا اوایل هزاره دوم ق.م میرسد. یعنی حتی قبل از آنکه در غرب ایران ظاهر شود. الواح وکارتهای ساخته شده از عاج و سفال که رولان دومکنوم (r.demecquenem) و ژرژکونتنو (g.contenau ) در گزارشهای باستانشناسی خود از آنها نام بردهاند، براین مدعا صحه میگذارد.
لوح سفالین صورتی رنگ مثلث شکل، سه سوراخه که ضخامت 4/1 سانتیمتر ذکر گردیده و در حفاری شوش داخل یکی از گورها یافت شده و40 لوح ساخته شده از عاج به شکل مستطیل 4 سوراخه همراه با کارتهای دیگر و مقداری الواح آهکی شکسته به شکل مربع و دایره که سوراخهایی نیز دارند( به قطر 1- 5 میلیمتر از معبد اینشوشیناک به دست آمده).
در ایران استفاده از نوارهای تزیینی بر روی لباس، تزیین اسب، بستن موی سر( سربند اشکانیان ترکیبی از یک تا چند بافته ابریشمی بوده که در پشت سرگره زده میشد و دنباله آن در پشت سرآویخته میشد.)
همچنین در مراسمی که زرتشتیان با عنوان کشتی یا قشتی برگزار مینمودهاند، نوعی کمربندهای ابریشمی برای اجرای آیینی به کمر افرادی که به سن بلوغ میرسیدند، استفاده میشده است.
بر روی ظروف مفرغی که از استان لرستان بهدست آمده، تصویر مردی درحال تیراندازی کشیده شده که بر روی لباس وی، نوارهایی تزیننی دوخته شده است. در ایران، در دوره مادها نقوش زیگزاگ مانند وv شکل بر نوارهای تزیننی روی پیراهنها و راستای شلوارها دیده میشود.
پروفسور پوپ در این باره نوشته است: بافت نوارهای تزیینی، از نقاط قوت بافندگی در دوران صفویان و حتی بعد از آنها میباشد. دراین دوران نوارها بهعنوان تزیین روی لباسها بهکار میرفتند. هرچند بافت آنها اغلب با دستگاههای بافندگی صورت میگرفت، و شیوه بافت آنها یکرو بود و نخهای تار بدون درگیری در پشت کار رها میشدند. صفت مشخصه استفاده ایرانیان از این تکنیک را میتوان در نوارها و قیطانها دید که عموما دو رو و فشرده بافته شدهاند.
قدیمیترین کارتبافتههای شناخته شده، که پروفسور پوپ نیز در کتاب خود به آنها اشاره دارد، به قرن 19 میلادی( 13 هجری) تعلق دارد که به دو نوع عشایری و تزیینی تقسیم میشد. عشایری شامل مجموعه زیبا و بینظیری از تنگ اسب، سربند، پوزپند، سینهبند و دیگر نوارهای عشایری؛ بختیاری، شاهسون و ترکمن است، که نقوش آنها انسانی، حیوانی و هندسی و نخهایی ازجنس موی بز، پشم دستریس وکتان است و از رنگهای: سیاه، سفید و قرمز استفاده شده است.
نوار تزیننی که امروزه در موزه تاریخی شهر برن سوییس درمجموعه موزه نگاهداری میشود، از ظرافت و مرغوبیت ماهرانهای برخوردار است. نقوش، جملات و نخهای مرغوبی که دربافت نوارها استفاده شده حاکی از این است، که بهعنوان پیشکش برای شخصی والامقام در مراسمی خاص بافته شده.
نمونه دیگری، در موزه صنایع دستی تهران موجود است که نام بافنده: باقر موسوی به سال1321 و اشعار کتیبهوار و کلمات دولتباد روی آن نقش بسته است، که با نخهای ابریشم سیاه و زرد در وسط و زرد، قرمز و آبی در کناره بافته شده است.
امروزه کارتبافی در ایران، همچنان در میان عشایر لر، بختیاری و شاهسون متداول میباشد. نوارهای ایل شاهسون بهدلیل استفاده از پشم مرغوب و شیوه رنگرزی ماهرانه، از کیفیت و زیبایی بیشتری برخوردار است. در مناطق جنوب ایران: بندرعباس و جزیره هرمز، کارتبافتههایی با نخهای فلزی بافته میشود، که در تزیین لباسهای محلی زنان منطقه کاربرد دارد و جنبه صادراتی آن نیز حایز اهمیت است.
کارتبافی در قزوین:
با توجه به اینکه، هنر پنبافی از هنرهای بسیار کهن طایفه مراغیها بهشمار میرود، نمیتوان تاریخ دقیقی برای قدمت آن ذکر کرد و آن چه بر اساس روایتهای شفاهی میتوان بیان داشت، این است که به اعتقاد افراد مسن این طایفه، از زمانیکه نسل مراغی وجود داشته، این هنر هم دارای کاربرد بوده است.
این طایفه در بعضی روستاهای رودبار ساکناند وعده آنها قریب 3500 نفر است. اما در رابطه با قدمت و سابقه طایفه مراغیها، تفاسیر و مباحث بسیاری نقل شده است و بر اساس یادداشتی از کتاب مینودر نوشته، سید محمد علی گلیریز در سال 1308 یکی از پیران طایفه که در حدود 120 سال داشته است، اینچنین اظهار داشته است: ما اهل مدینه بودهایم و پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) به مراغه مهاجرت نموده ایم و با توجه به ظلم و ستمی که به ما وارد شد، هنگامیکه امام رضا (ع) عازم خراسان بود، متوسل به آن جناب شدیم تا شرحی به ابولفضل حاکم قهستان مرقوم داشتند و توصیه فرمودند به ما مزرعه بدهند که مشغول زراعت شویم و به همین علت بالغ بر 1200 سال است که به واسطه ستم و بیداد مهاجرت کردهایم.
این نامه (نامه حضرت امام رضا(ع)) را آقا سید ابراهیم تنکابنی، یکی از علمای قزوین دیده و صحت آنرا گواهی کرده است. برخی از مردم رودبار، هم ادعای رویت آن سند را نمودهاند و میگویند آن سند در شهر رشت، نزد یکی از مراغیها است.
پس از اسلام، از اواسط سده سوم هجری به بعد دیالمه یا همان مراغیها که در رودبار اقامت داشتند به اسلام گرویدند و در اواخر سده پنجم که اسماعیلیه برالموت استیلا یافتند، اکثر مردم از آن مذهب پیروی کردند سپس درسال654 که بساط اسمعیلیه به دست هلاکو برچیده شد، پیروان آنها رویه مسلمانی پیش گرفتند اما عدهای که به مراغی معروف بودند و خود را مسلمان معرفی میکردند، عادات و رفتار خاصی داشتند که بعضی آنها را، مزدکی و برخی، علیالهی و برخی، زرتشتی میدانستند. چنانکه حمدالله مستوفی هم گوید: مراغیان را به مزدکی نسبت دهند. چون هیچگاه میل ندارند دیگران به عقیده آنها آگاه شوند. بههمین دلیل نمیتوان به حقیقت معتقدات آنها آگاهی یافت.
هنر پنبافی، از ابتدای پیدایش در میان طایفه مراغی بهعنوان پیشهای همگانی، برای مصارف شخصی متداول بوده است. وصفت مشخصه استفاده مراغیها از این تکنیک را میتوان در قیطانها و بندهایی دید که عموما بافتههایی دورو هستند، با بافت بسیار فشرده که از استحکام خوبی نیز برخوردارهستند. نقوشی که دربافت این نوارها به کار میرود، کاملا سنتی و ذهنیبافت است، که با نقوش حیوانی، انسانی و گیاهی دیگر مناطق متفاوت بوده و ویژگی خاصی به آنها بخشیده است.
کاربرد اصلی پن بهعنوان، تزیین یقه و سجاف پیراهنهای بلند زنان و دامنهای بلند و پرچین بهنام، تنبان زنان و لباسهای محلی مردان(قدک) بوده است؛ و گاهی اوقات از پن بهعنوان بند دعای کودکان نیزاستفاده میشده است.
با توجه به چپر و تنبان قدیمی که در روستای اویرک بهدست آمده است نیز، میتوان قدمت این دستبافته را حداقل 100 سال عنوان نمود. چنانکه بر اساس روایات شفاهی صغری پرهیزکاری چپر یاد شده، متعلق به بیبیزهرا پرهیزکاری میباشد و با توجه به گفتههای ایشان قدیمیترین چپری است، که از روستای اویرک بهدست آمده است. قابل ذکر است، چپر یاد شده از جنس پوست آهو میباشد.
تنبان یاد شده نیز، ازجنس کرباس و متعلق به سکینه پرهیزکار در روستای اویرک میباشد، که با توجه به گفتههای راوی ( زیور پرهیزکاری) دستبافت خود متوفی و پن بافته شده دور آن نیز، حاصل کار ایشان میباشد. قابل ذکر است، نامبرده هنگام مرگ 85 سال داشته و حدود 8 سال پیش نیز به رحمت خدا رفته اند.
همچنین قدک و کمربند پَنبافی که در روستای علیآباد بهدست آمده است، متعلق به یداله پرهیزکار میباشد و قدمت آن به بیش از 70 سال قبل بر میگردد.
منابع: گالری لیلیت – بیتوته – ویکی پدیا